#بازنشر
? آنچه از اربعین آموختیم:

?تهیه لیست "ای کاش"های سفر اربعین

?در مسیر اربعین مواردی را خواهیم دید که کمبودهای این مسیر به حساب می آید. جا دارد به سهم خودمان تا اربعین بعدی آنها را برطرف کنیم. تهیه یک دفترچه با عنوان "ای کاش"های سفر و نوشتن کاستیها و خلاهای سفر در آن، موثرترین کار در این زمینه است. در اربعین باید فعال بود.
مثلا ای کاش می توانستم با دانستن لهجه عراقی با عراقیها بهتر ارتباط بگیرم و...

#اربعین
#حجت_الاسلام_علوی
@tanhaelaj

?‍ اعمال روز اربعین ?‍

❶ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت ‌شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است،
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن
۲- و زیارت اربعین کردن
۳- و انگشتر بر دست راست کردن
۴- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."

❷ «غسل اربعین و توبه»

❸ بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)

❹ 70 مرتبه تسبیحات اربعه

❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار

❻ غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله

❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام

? وسائل الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳

باز دلم شور زد آخر
به کجا می روی ای دل
که چنین مست و رها میروی ای دل!
مگر امشب به تماشای خدا میروی ای دل!
نکند باز به آن وادی...

مشغول همین فکر و خیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم
که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی
که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خدایی ست
چشم واکردم و خود را وسط صحن و سرا
عرش خدا

کرب و بلا

مست و رها
در دل آیینه
جدا از غم دیرینه
ولی دست به سینه یله دیدم

 

من سر تا به قدم
محو حرم
بال ملک دور و برم
یکسره مبهوت به لاهوت رسیدم
چه بگویم که چه دیدم
که دل از خویش بریدم

به خدا رفت قرارم
نه! به توصیف چنین منظره ای واژه ندارم
سپس آهسته نشستم و نوشتم.

فقط ای اشک امانم بده تا سجده ی شکری بگذارم
که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدسته ی باران و اذان آمد و
یک گوشه از آن پرده ی در شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد
و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند

به شش گوشه ی معشوق

خدایا تو بگو این منم آیا که سراپا شده ام محو تمنا و تماشا؟
فقط این رابنویسید
رسیده است لب تشنه به دریا
دلم آزاد شد از همهمه
دور از همه مدهوش
غم و غصه فراموش

در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم...

#سید_حميدرضا_برقعی

#کربلا
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثل‌های_مرا_تغییر_داد

#تلنگر

✳️خواهی نشوی رسوا همرنگ #امامت شو!

خوشا #همرنگ امام شدن و #مواسات داشتن با او.

?مواسات یعنی اگرچه هزاران لشکر مانع از آب آوردن به خیمه‌گاه مولایت شده‌اند،
تو همرنگ محبوب می‌شوی و
تشنه می‌مانی!

?مواسات یعنی اگرچه زمان و مکان تو را از یاری مولایت فاصله انداخته،
تو همرنگ محبوب می‌شوی و
خون جاری می‌کنی
و این دین #عباس است.

عباس کسی‌ست که
تمام وجود خویش را مواسات کرد.

داستان #ظهور هم همین است؛
تا همه آقا نشوند، آقا نمی‌آید.
تا همه جوْن نشوند،
تا همه حبیب نشوند،
تا همه حسین نشوند
|خبری نمی‌شود.|

همه باید همرنگ امامشان شوند!

 

#کربلا_ضرب_المثل‌های_مرا_تغییر_داد
#اربعین99

#خاطرات_بهشت

از ابتدای مسیر منیر نجف به کربلا، حاج‌آقا پیرامون جریان شناسی فِرَق موجوده در عراق، سخنانی ایراد فرموده بودند.
این حقیر هم که اندک اطلاعاتی پیرامون این مباحث داشتم، در مسیر با یکی از دوستان گه‌گداری صحبتی در این باب می‌کردیم.
در طریق اربعین که قدم می‌گذاری از نجف تا به کرب‌و‌بلا، خوان عظیمی از اطعمه و اشربه، از برکات حسینی، گسترده شده؛
من هم مثل شما،قبل از سفر چیزهایی در این باره شنیده بودم و با خودم عهد بسته بودم که جز برای رفع گرسنگی، دل به این خوان عظیم، نبندم.
از عمودهای ورودی به شهر کربلا، تعداد موکب‌های استراحت قدری کم‌تر می‌شود و در عوض تعداد چادرها بیشتر می‌شود.
گروه ما، نزدیک به مغرب وارد شهر مقدس کربلا شده بود و قرار بر این شد که شب را در موکبی سر کنیم و سحرگاه به سمت حرمین، ادامه‌ی طریق را طی کنیم.
رسیدیم به ساختمان موکبی،که گویا تازه ساخته بودند و نمای آن هنوز کامل نشده بود. ابو‌موکب(صاحب موکب)، با کلی التماسِ ما قبول کرد که در آن شلوغی به گروه پانزده‌ نفره‌مان جا بدهد.
جاگیر شدیم و با همان دوستم (که در مسیر پیرامون فرقه‌های موجود در کربلا بحث می‌کردیم)، آمدیم که در محوطه موکب قدمی بزنیم. چشم‌تان روز بد نبیند... دیدیم که یک بنر بزرگ از تصویر و نام سرکرده‌ی یکی از فرقه‌های ضاله، در حیاط آن موکب هست و به عبارتی، آنجا موکب آنهاست!
همچون مرغ سرکنده، سرآسیمه پیش مسئول گروه آمدیم و ماجرا را تعریف کردیم که: دیدید چه خاکی بر سرمان شد! آمدیم در لانه‌ی زنبور. مسئول گروه گفت: "#سنگ_و_سفال_بر_سر_آنها__خاک_کربلا_بر_سر_ما" ، اینکه استرس ندارد، الان بساط‌مان را جمع می‌کنیم و می‌رویم.
حالا بیا و برای تک‌تک این پانزده نفر توضیح بده که ماجرا از چه قرار است! خلاصه با هزار زور و زحمت از دست بزرگواری‌های(!) موکب‌دار، قِسر در رفتیم و از آنجا بیرون آمدیم.
القصه... از من به شما وصيت؛ قبل از مشرف شدن به سفر اربعین,حتما اندکی پیرامونِ جریان‌شناسی فرقه‌ها در عراق، مطالعه‌ بفرمایید.

روز چهارم
#اربعین99
#طریق_الحسین
#کربلا_ضرب_المثل‌های_مرا_تغییر_داد